English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shrinkage prevention U وسیله جلوگیری از جمع شدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
contraceptives U وسیله جلوگیری از ابستنی
contraceptive U وسیله جلوگیری از ابستنی
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
exchange control U جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
gelation U بسته شدگی سفت شدگی
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
imminution U کم شدگی باریک شدگی
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
erections U شق شدگی
bottling U نخ شدگی
dostortion U کج شدگی
erection U شق شدگی
geniculation U خم شدگی
the mast has raked U کج شدگی
embeddeness U حک شدگی
depression U کم شدگی
neck U نخ شدگی
necks U نخ شدگی
depressions U کم شدگی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
sprains U رگ برگ شدگی
leakages U فاش شدگی
crookedness U انحناء و کج شدگی
acetification U ترش شدگی
contraction U جمع شدگی
contractions U جمع شدگی
sprained U رگ برگ شدگی
spraining U رگ برگ شدگی
leakage U فاش شدگی
depression U گود شدگی
depressions U گود شدگی
concretion U سفت شدگی
comminution U خرد شدگی
coagulation U دلمه شدگی
carburization U پودر شدگی
expulsions U بیرون شدگی
bronchocele U بزرگ شدگی
sprain U رگ برگ شدگی
encrustations U دلمه شدگی
recvrvature U دولا شدگی
nigrescence U سیاه شدگی
necking U باریک شدگی
expulsion U بیرون شدگی
liquescence U مایع شدگی
lateral yield U له شدگی جانبی
invagination U غلاف شدگی
intensification U افزون شدگی
incalescence U گرم شدگی
occlusion U بسته شدگی
scleriasis U سفت شدگی
purler U پرت شدگی از سر
pulverization U خرد شدگی
puchery U جمع شدگی
petrifaction U سنگ شدگی
paralysation U فلج شدگی
pairing U جفت شدگی
occlusion U جفت شدگی
congestion U جمع شدگی
homogenization U هم جنس شدگی
strobilation U باریک شدگی
erasure U پاک شدگی
translocation U جابجا شدگی
turn over U واژگون شدگی
distotion factor U ضریب کج شدگی
dilution U رقیق شدگی
diminution U کم شدگی تحقیر
desuetude U موقوف شدگی
detruncation U کوتاه شدگی
eviration U هذیان زن شدگی
polarization U قطبی شدگی
gelidity U بسته شدگی
gasification U تبخیر شدگی
tight coupling U جفت شدگی
flocculence U قلنبه شدگی
flagginess U ول شدگی اویختگی
fixedness U تثبیت شدگی
expurgation U پاک شدگی
expunction U پاک شدگی
encrustation U دلمه شدگی
blotting U پاک شدگی
elongation U دراز شدگی
scarlet U سرخ شدگی
shortening U کوتاه شدگی
conglomeration U گلوه شدگی
acceptability U قبول شدگی
diffusion U پخش شدگی
narrowing U تنگ شدگی
locking U قفل شدگی
shrinkage U چروک شدگی
petrification U سنگ شدگی
offsetting U دوخم شدگی
blotted U پاک شدگی
damnation U لعنت شدگی
blots U پاک شدگی
blot U پاک شدگی
dispersion U پخش شدگی
sclerosis U سخت شدگی
puckered U جمع شدگی
hybridization U هیبرید شدگی
pucker U جمع شدگی
hardening U سفت شدگی
choking U اب بند شدگی
puckers U جمع شدگی
smelting U ذوب شدگی
fading U محو شدگی
conglomerations U گلوه شدگی
removal U جدا شدگی
coupling U جفت شدگی
puckering U جمع شدگی
offset U دوخم شدگی
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
hepatization U سفت شدگی بافته
encephalomalacia U نرم شدگی مغز
maladies U فاسد شدگی بیماری
edge triggered U با رها شدگی لبهای
erasure U حک جای پاک شدگی
sclerosis U سفت شدگی بافتها
shrinkage coefficient U ضریب جمع شدگی
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
malady U فاسد شدگی بیماری
shrinkage stress U خستگی جمع شدگی
yielding U تسلیم شدگی فلز
supersession U جانشینی لغو شدگی
gerontomorphosis U پیر شدگی نژاد
erethism U تحریک شدگی زیاد
disseisin U محروم شدگی ازتصرف
shrinks U انقباض چوروک شدگی
scleroma U سفت شدگی بافتها
delusion of control U هذیان کنترل شدگی
scloroderma U سفت شدگی پوست
degree of shrinkage U ضریب جمع شدگی
depressions U گود شدگی فرودافت
breaking U پاره گی قطع شدگی
depression U گود شدگی فرودافت
constrictions U فشار تنگ شدگی
shrinkage U وابست جمع شدگی
constriction U فشار تنگ شدگی
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
digression U پرت شدگی ازموضوع
accru U اجتماع فراهم شدگی
shrink U انقباض چوروک شدگی
shrinking U انقباض چوروک شدگی
diffraction broadening U پهن شدگی پراشی
condensation U جمع شدگی تکاثف
malposition U جابجا شدگی جنین
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
enlarged tonsils U بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
coupling U جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia U جمع شدگی کیسه فتق
scoliosis U کج شدگی تیره پشت ازپهلو
depigmentation U بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
dipole dipole coupling U جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
dc coupling U جفت شدگی جریان مستقیم
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com